مهاجرت [به ترکیه] – نیت، تجمیع، حرکت!
الان ساعت ۱۸:۰۰ روز چهارشنبه است و احتمالا شما در حال رفتن از ترافیکِ سرسامآور محل کارِ خود به سوی منزل هستید. بهرهوری شما در محل کار بهدلیل قطعیهای پیدرپی برق، بسیار کم بوده و عصبی شدهاید. کلیتر بنگریم؛ این اولین بار نیست. حتی تنها خبر بد هم نیست. شما از اتفاقات شومی که به سانِ دومینو برای ایرانه خانم زیبا رخ میدهد، خسته شدهاید. دیگر امیدی به بهبودِ شرایط به ویژه پس از انتصاب سید ابراهیم رئیسی به ریاست جمهوری ندارید. چه میشود کرد؟ راه دیگری جز سوختن و ساختن داریم؟
اگر دیدگاه من را بپرسی، در حالِ حاضر (در زمانی که در حال نگارش این نویسه هستم) بیگمان با یک «بله» محکم به شما پاسخ میگویم. راهی که انسانهای پیش از ما و چه بسا تا سالیانی انسانهایی پس از ما در ایران خواهند رفت: «مهاجرت»
اگر بپرسی خودِ تو کی رفتی که برای ما بالای منبر میروی، به فکر فرو میروم. آخر رفتن یه لحظه نیست. رفتن در یک لحظه، ثانیه، ساعت یا حتی روز خلاصه نمیشود. هفتهها طول میکشد تا آمادهٔ رفتن شوی. ولی همه این لحظهها شروعی دارد و من یاد شروع خودم افتادم. یاد لحظه «نیت» کردنم. میپرسم تا حالا آخرِ دنیا را دیدهاید؟ من دیدهام. انگار لحظاتی پیش بود. در خیابان انقلاب. روزهای آخر آبانِ خونینِ ۹۸. دنیای من آن روزها به پایان رسیده بود. زمانی که اینترنت قطع شد و زمانی که صدای نشنیدن صدایِ بلند آزادیخواهی مردم توسط حکومت در هر کوچه و خیابانی به گوش میرسید. برای منی که هنوز هم مویی سپید نکردهام و آن روزها اولین تجربه حضور جدی من در جامعه و کنار مردم بود، آن رخدادها و جنایات شکننده بود؛ چه رسد به افرادی که قبلتر از آن را هم تجربه کرده بودند. ۹۶ و ۸۸ و ۷۶ و … .
بگذریم. اینجا جای مناسبی برای غر زدن نیست. شما هم مخاطب مناسبی برای این غرها نیستید. اصلاً شما صاحبغرید. خودِ شما ولیِ دمید. شما نیز در غم این رخدادها شریکید و شما هم زندگیتان به قبل و بعد آبان ۹۸ تقسیم شده. سخن کوتاه کنم. آن روزها بود که فهمیدم ایرانِ زیبا دیگر جای ماندن نیست. با دلی شکسته نیت به ترک خانه کردم. دیگر توان تحمل دیدن ایران بدین شکل را نداشتم. مانند تنی چند از دوستانم. آنها که در فرنگ زندگی میکنند و هنوز به اصلاح ایران امید دارند.
این نویسه در نظر من، نویسهای است که دوست داشتم خودم در آن زمان بخوانم و با فرآیندها بیشتر آشنا میشدم.
نیت
اولین چیزی که برای مهاجرت نیاز دارید، نیت است. نه از آن نیتهای الکی. از نیتهایی که یک شب در حالی که در تخت خواب خود دراز کشیدهاید و به «رخدادهای این روزها» فکر میکنید و با خود میگویید که «چقدر دیگر تابِ تحمل دارید؟». روزهای اول سخت است که به ترک خانه خود فکر کنید. هر چه باشد بیش از x سال است که در اینجا ریشه دواندهاید (x یک عدد حقیقی بین ۹ تا ۱۲۰). شاید «من اینجا ریشه در خاکم» اثر فریدون مشیری را هم گوش بدهید تا تصمیمِ خود را در ناخودآگاهٔ خود تقویت کنید و به تصمیمتان برای ماندن استوارتر شوید. ولی این قصه سر دراز دارد. سرانجام روزی میرسد که ایرانِ زیبا شما را خسته کند و همانند نامادریای شما را به سوی ترک خانه سوق میدهد. سرانجام در یک لحظهای ناخوداگاهِ خستهٔ شما نیز با ایرانِ زیبا همصدا میشود و پس از سالها تحمل، ساز جدایی میزند.
از فردای آن شب دیگر زندگی مانند گذشته نیست. صبح آن روز با صبحهای قبلی فرق میکند. دیگر تمام اذیتهایی که در این سالهای مدید میشدید و همهٔ آنها را نادیده میگرفتید، اذیتتان میکند. هر آن از خود سؤال میکنید که چه هیزم تری فروختهاید که اینگونه با شما رفتار میکنند. گویی آنها صاحبان این سرزمین هستند و شما میهمان آنها؛ نه برعکس! یا حتی عکسهای روی دیوار ساندویچی و یا تاکسیهایِ فرسودهٔ خط سرِ کوچه به سمت محل کار که کولر هم نمیزنند. البته که آن راننده بیچاره هم گناهکار نیست. خودش بیشتر از شما از این گرما اذیت میشود. اما چه کند که هزینه بنزین سر به فلک میکشد و اگر کولر را روشن کند، باید روزی ۲ ساعت بیشتر از ۱۰ ساعتِ کنونی کار کند تا با حقوق بازنشستگی بتواند شهریه دانشگاه دخترش را بدهد.
هر مشکلی را که ببینی، ریشهاش بر میگردد به ایران. البته دقیقتر عرض کنم. صاحبمان در ایران. صاحبان جان، مال، تصمیم و عقلمان در ایران. چه کنیم که توانایی تغییر یا اصلاح آنها را نداریم. هر بار که در این سالها به خیال خودمان آنها را اصلاح کردهایم، بدتر شد که بهتر نشد. در ما دیگر کورسوی امیدی به اصلاح زنده نیست!
البته تمام چیزهایی که بالاتر یادآوری کردم، از معایب است. وژدان بیدار نویسنده به آن یادآور میشود که «عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو». زندگی در ایران فزون بر تمام عیبها، خوبیهایی هم دارد. «ما اینجا خانه داریم؛ خانواده داریم؛ کاشانه داریم؛ ما اینجا ریشه دواندهایم. کجا برویم؟» را همه ما شنیدهایم. پر بیراههم نیست. حقیقت دارد. ما اینجا شهروند درجه ۱ هستیم و در ادارات مخلتف همیشه کلی پارتی داریم. به کافههایش خو گرفتهایم و در خیابان ممکن است معشوقهٔ قدیمیمان را ملاقات کنیم.
کجای دنیا میشود آخر هفته با رفقایمان، پنج دقیقهای هماهنگ کنیم و یک ساعت بعد در مسیر شمال باشیم؟ کجا میتوان به بام امیرآباد رفت و جفت جفت مرغهای عشقی را دید که حتی برای «دل بردن» شعرهای حافظ و سعدی و ملکالشعرای بهار و شهریار بخوانند؟ کجا میشود به بازار ماهیفروشها رفت و بوی متعفن دوست داشتنی آن را که شما را یاد سفر بچگیتان به جنوب میاندازد را استشمام کرد؟ آخر کجای دنیا میتوان وقتی به پله آخر رسیدی، بلیط مشهدی پیدا کنی و خودت را به «قطعهای از بهشتِ روی زمین» برسانی؟
دوری خانواده هم که خودش یک حدیث مفصل است و خواندش کار من یکی که نیست. دوری از خانه اما چرا. در این باب ساعتها میتوانم سخن بگویم؛ جلوتر میگویم. همه اینها را گفتم که با چشمان باز نیت کنید. کسی منکر این مزایا و معایب نیست. هر کسی هم که میگوید مهاجرت ساده است، به ضرس قاطع دروغ میگوید. شما باید با علم به همه این سختیها و از دستدادنها در ازای به دست آوردنها، نیت کنید. البته که تعدادی از موارد بالا بیدرنگ و تعدادی هم در گذر زمان، پس از رفتن، اهمیت خود را از دست میدهند. خاطرات جدید و موقعیتهای جدید، جایگزین قبلیها میشوند. چیزهایی مثل خانواده هم که بیبدیل هستند.
اما خانه! خانه به نظر من قسمت مهمی از زندگی ماست. از آنجایی که الان من دلم برای تهران بیشتر از کرمان تنگ میشود، احساس میکنم خانه آنجایی نیست که در آن متولد شدی. خانه آنجایی است که در آن بزرگ میشوی و سکنی داری. احساس میکنم چند سال بعد به شهری که در آن سکونت خواهم داشت، بیشتر علاقه خواهم داشت تا تهرانِ زیبای دوستداشتنیام.
بعد از این که به همه اینها فکر کردید و سیاهه۱همان لیست دلبستگی و تنفر خود را روی کاغذ آوردید، خوب بنشینید و روی آن فکر کنید. اگر بهراستی فکر میکنید زندگی در ایران برای شما بهتر است که خواندن جمله بعدی و بعدتر این نویسه برای شما کاری بیهوده است. ولی اگر شما نیز مانند من و بسیاری تصمیم به پیمودن این مسیر کردید، برای شما آرزوی سفری سلامت دارم و امیدوارم ادامه این نویسه برای شما کارآمد باشد.
به نظرِ من، نیت مهمترین قسمت است و قدمها بعدی به مراتب از نیت سادهتر است. مرحله بعد؟ تجمیع.
تجمیع
پس از آن که نیت رفتن کردید و دیگر شبهجمله «اگر روزی خواستم بروم» را در ابتدای تصمیمهای خود نمیگذارید، مرحله تجمیع میرسد. مرحلهای که در آن دانش خود را در.مورد سرزمین موعودتان بیشتر کرده، آذوقه سفر را جمع کرده و با دوستانتان خداحافظی میکنید. البته بار و بندیل سفر، مقصد تا مقصد متفاوت است. به طور مثال اولین چیزی که برای مهاجرت به کانادا به ذهنتان میآید یک کاپشن بزرگ گرم است و برای مهاجرت به تایلند، شلوارک. برای سفر به ترکیه هم سالهای سال است که هیچ چیز خاصی نیاز نیست. اینقدر همهچیزش شبیه به ماست که انگار داریم میریم کیش. البته نه کیشِ کیش. کیشی که در آن باد با موهایتان (یا موهای همسرتان) بازی میکند و برای خوردن نوشیدنیهای مختلف، از دست پلیس فرار نمیکنید و خطر کور شدن را به جان نمیخرید.
ترکیه همیشه میزبان ایرانیان بوده و هست. اصلاً، اقتصاد خود را بر پایه میزبان بودن بنا کرده. این همه هتل و رستوران و کافه، گواه بر آن است. هر چند که کمتر کسی از ما به ترکیه برای بلندمدت فکر کرده اما با توجه به رخدادهای اخیر به مقصدی نهچندان بد برای ایرانیهای مهاجر تبدیل شده. برتریهای این کشور هم نسبت به وضعیت کنونی ایران بیتأثیر نیست. سعی میکنم اینجا به به چکیدهٔ آن اشاره کنم.
- امنیت
برای سالها در مورد هر چیزی در ایران سؤال میپرسیدیم، با جواب امنیت روبرو میشدیم ولی بهتازگی دیدیم که امنیتی که از آن دم زده میشد، یک دیوار پوشالی است و ما، مردم، سودی از آن امنیت نمیبریم اما در ترکیه شما واقعا خیالتان به مراتب آسودهتر است. اینجا برق قطع نمیشود. آب قطع نمیشود. اینترنت قطع نمیشود. تازه به رایگان واکسن هم میزنید! (آن هم با حق انتخاب بین بهترینها)
- نزدیکی به ایران
اینجا اینقدر به ایران نزدیک است که هر وقت دلتان تنگ شد، میتوانید سری به ایران بزنید (پیشنهاد نمیکنم) یا خانوادهتان را دعوت کنید تا میزبان آنها در ترکیه باشید و دلتنگیتان برطرف شود (پیشنهاد میکنم). اینکه وقتی دلت برای کسی تنگ میشود، میتوانی در کمتر از چندین ساعت و با هزینه پایین دیداری تازه کنید، منجر به آرامش خاطر میشود. همین اتفاق باعث کم بودن اختلاف زمان هم میشود و راحتتر میتوانید با دوستانتان در ایران گفتگو کنید و شاید نیاز به برنامهریزی پیشین برای یک تماس تصویری نباشد.
- ویزا
ایرانیها میتوانند تا ۳ ماه بدون هیچ ویزایی در ترکیه بگردند. پس از آن هم با یک هزینه خیلی کم (در حال حاضر کمتر از ۱۰۰۰ لیر) میتوانید ۱ سال دیگر آن را تمدید کنید. بعد از آن هم سالانه قابل تمدید است. از آنجایی که اقتصاد اینجا بر پایه گردشگریست، شانس کمی دارد که از ماندن شما در اینجا جلوگیری کنند. هرچند که قوانینی تصویب شده تا جلوی این را بگیرند، اما تا حالا کسی را ندیدهام که در تمدید ویزایش به مشکل خورده باشد.
- آزادی
بیاید با خودمان روراست باشیم. قدم زدن با لباسی تابستانه در یکی از روزهای امرداد، برای بسیاری از ما شبیه به آرزو است ولی در ترکیه امری عادی است. نه تنها شلوارک و حجاب و غیره، بلکه در غذاها و نوشیدنیها هم این ویژگی هست. بزرگتر ببینیم؛ کنسرتهای مختلف، راه رفتن در خیابان بدون ترس و نگرانی با کسی که دوستش میداری، امکان خرید از brandهای مختلف، متصل شدن به سیستم بانکی دنیا و … مواردی هستند که در بلندمدت روی آرامش شما نتیجه بهسزایی دارند.
- فرهنگ
ترکها همیشه بخش مهمی از فرهنگ ایران بودهاند و روابط نزدیکشان با ترکّهای ترکیه باعث میشود اینجا خیلی احساس غربت نکنید و خیلی از هنجارهای اینجا برایتان آشنا و طبیعی باشد. وجود بسیاری غذای مشترک بین فرهنگ دو کشور بر همین پیوستگی پافشاری میکند. همچنین صدای گفتگوی فارسی چند ایرانی در هر خیابان، بهغایت از حس غربت شما میکاهد و گاهی به سادگیِ یک پرسشِ «با من دوست میشوی؟» دوست جدید پیدا کنید.
- مخارج
ترکیه در سالهای اخیر دچار بحرانهای اقتصادی شده و با تاثیر کرونا روی صنعت گردشگریِ ترکیه، این بحران به اوج خود رسیده. ارزش لیر در پنج سال گذشته کمتر از یک سوم شده و این روند همچنان ادامه دارد. این افتِ ارزش لیر باعث میشود مخارج اینجا برای ما که صاحب پولی کمارزش هستیم، تابآور باشد. نگاهی به نمودار زیر بیندازید:
البته که ممکن است کشورهای دیگر هم برای شما در دسترس باشند. چه به وسیله مهاجرت تحصیلی و چه با مهاجرت کاری. پرواضح است که گزینههای دیگر از ترکیه عقلانیتر هم باشند اما وجود آنها باعث نمیشود ترکیه جای بدی برای زندگی باشد.
بعد از اینکه مقصدتان را انتخاب کردید، باید سراغ یک سیاهه۲همان لیست که قبلتر هم گفتم! بروید. سیاههای شامل کارهایی که برای مهاجرت لازم دارید. از آنجایی که این سیاهه برای هر کسی متفاوت است، تصمیم گرفتم که به جزئیات آن نپردازم اما اگر شما سیاههای تهیه کردهاید، سپاسگزار خواهم بود که در قسمت دیدگاهها آن را با بقیه در میان بگذارید.
دقت کنید زمانی که تصمیمتان نهایی شد، هرچه سریعتر کارهایتان را جمع کرده و بار سفر ببندید زیرا این قسمت فرسایشی و دردناک است؛ چهبسا با گذر زمان سختتر و سختتر هم بشود. هرچه زودتر قورباغه را قورت بدهید.
برویم سراغ آخرین مرحله از اولین فرگرد۳برابر پارسی Chapter یا فصل.
حرکت
چند وقتِ پیش یکی از دوستان در توییتر پرسشی با محتوای «چقدر برای زندگی در ترکیه نیاز است؟» مطرح کرده بود. جوابهایی که گرفته بود، در طیف ۴range گستردهای دستهبندی میشد و اختلاف اعداد بسیار فاحش بود. دلیلش هم که روشن است؛ سبک زندگی آدمها متفاوت است. اگر از شما بپرسند هزینه زندگی در تهران چقدر است، جواب شما چیست؟ من کسانی را میشناسم که با ۳ میلیون تومان، زندگی ۴ نفرهشان را در تهران سپری میکنند. همچنین کسانی را میشناسم که با ۶۰ میلیون تومان حقوق، ناراضی هستند و غر میزنند. من فکر میکنم بهطور متوسط، هزینههای هر شخصی برای زندگی در استانبول برابر است با هزینه زندگی در تهران ضرب در عددی بین ۱.۵ تا ۲.۵ که بستگی به سطح زندگی شخص دارد.
من اینجا برای برآورد هزینهها، خودم را در نظر میگیرم و شما بر اساس تجربهٔ من و جستجوهای خودتون، مخارج خودتان را تخمین بزنید. البته مخارج اولیه من عمدتا شامل هزینه موندن تو airbnb، رفت و آمد ها، هزینههای اجاره خانه بود.
قیمت بلیط و هتل برای روزهای اول را میتوانید از سایتهای مختلف بیابید. در مورد خانههای برای اجاره هم سایتهای مختلفی مثل ساهیبیندن و هپسیاملاک نگاهی بیاندازید که من دومی را ترجیح میدهم.
اینجا اجاره را در ابتدای هر ماه میگیرند؛ معمولا بین ۱ تا ۲ کرایه را بهعنوان «پولِ پیش» نزد خود نگه میدارند و یک کرایه را هم املاک برای خود بر میدارد.
من اینجا یک جدول کوچک برای یادداشت هزینههای خود میگذارم:
# | عنوان هزینه | مقدار به لیر |
۱. | کرایه خانه | ۳۳۰۰ |
۲. | شارژ ساختمان | ۷۰ |
۳. | پول پیش خانه | ۶۶۰۰ |
۴. | کارمزد مشاور املاک | ۴۷۵۰ |
۵. | متوسط هزینه خرید برای خانه (مناسب ۲ نفر – ۱۰ روز) | ۳۰۰ |
۶. | میانگین قیمت غذا بیرون (برای هر نفر) | ۴۰ |
۷. | میانگین قیمت آژانس | ۵۰ |
۸. | میانگین هزینه حمل و نقل عمومی | ۵ |
۹. | قبض آب و برق و گاز و اینترنت | ۴۰۰ |
۱۰. | هزینه نظافتچی برای یک روز تمیز کردن منزل | ۲۵۰ |
۱۱. | قهوه در یک کافه | ۱۵ |
۱۲. | حق عضویت باشگاه | ۲۰۰ |
۱۳. | تیشرت | ۷۰ |
۱۴. | شلوار | ۱۲۰ |
برای یادآوری باز تکرار میکنم که این اعداد برای من هستند و ممکن تجربه دوستان شما بیانگر اعداد دیگری باشند. تجربه هر انسانی متفاوت است.
در نهایتا پس از سفر به اینجا، میتوانید به افرادی که شما در باز کردن حساب کمک میکنند مراجعه کنید تا ظرف چندین ساعت، یک حساب بانکی نزد بانک زراعت برای شما باز کنند و تمام ویژگیهایی مانند حسابهای ارزی یا کارت ویزا یا مستر را برای شما تهیه کنند. من برای این کار حدود ۵۰۰ لیر به آن شخص پرداخت کردم. برای گرفتن کیملیک یکساله هم من حدود ۱۴۰۰ لیر پرداخت کردم.
دقت کنید که باز کردن حساب رایگان است و سهم دولت برای کیملیک چیزی حدود ۹۰۰ لیر است و این اختلاف پرداختی برای شخص کارپرداز است و شما با صرف وقت و انرژی میتوانید در این مبلغ صرفهجویی کنید.
در مورد وسایل هم، من پیشنهاد خاصی ندارم. راستش در بدو ورود، تمام وسایل من به خاطر سهلانگاری خودم دزیده شد و روزی که به این خانه آمدم، فقط یک دست لباس تنم، گوشی، پاسپورت در جیبم و مقداری پول در حساب بانکی داشتم. تمام چیزهایی که دانه دانه دستچین کرده بودم برای سفر را از دست دادم. اما بعدتر برای تهیه هیچکدام به هیچ مشکلی برنخوردم. همه چیز حتی عرق نعنا را میشود اینجا پیدا کرد. نگران نباشید. در بدترین حالت، در صورتی که نیاز به وسیله خاصی داشتید، میتوانید از کسی در ایران بخواهید تا آنرا برای شما ارسال کنید. در یک هفته یا کمتر بدست شما میرسد.
سوالات شما
- – وضعیت اینترنت و تحریم هاشون چطوریه؟
+ من با مبلغ ماهانه ۹۹ لیر از ترک.نت اینترنت گرفتهام و کیفیت خوبی (در مقایسه با ایران، فوقالعاده) ارائه میدهد. پینگ کمتر از ۱۲ به دیتاسنترهای speedtest و سرعت حدود ۵۰Mb/s. تا حالا برای بازدید یا ثبتنام در هیچ سایتی نیز به مشکلی برنخوردهام.
- – سوالم دربارهی اینه که آیا کار تو زمینه فناوری اطلاعات پیدا میشه؟ اگه ترکی بلد نباشیم و فقط انگلیسی بلد باشیم و ویزای کار میدن؟
+ شرکتهایی هم هستن که در این زمینه، به زبان انگلیسی فعالیت میکنند ولی تعداد آنها کم است. قطعا دانستن زبان ترکی به شما در پیدا کردن کار کمک شایان میکند اما شما از ترکیه میتوانید برای شرکتهای واقع در کشورهای دیگر بصورت دورکاری بدون هیچ مشکلی در ارتباط با تحریم کار کنید که به شما اجازه میدهد تا در مقایسه با کار کردن برای یک شرکت ترکی، با حقوق بیشتری کار کنید.
- – آخرین بار که چک کردم گرفتن اقامت دائم توی ترکیه خیلی دردسر داشت. چجوری میشه اقامت گرفت؟
+ من در این مورد متاسفانه اطلاعی ندارم. جستجو کنید.
- – بازار کار چجوریه؟ اول کار پیدا کنیم یا بیایم بعدش؟ کار برنامه نویسی موبایل و اینا چی؟ بلد بودن زبان قطعا کمک میکنه، اما بلد نبودنش چقدر دردسر ایجاد میکنه؟
+ بازار کار به نسبت ایران خوب است و شرکتهای بسیاری که معمولا دفاتر شرکتهای کشورهای دیگر هستند، جذب سرمایه انسانی میکنند. بلد نبودن زبان کار را سخت میکند ولی غیر ممکن نیست. من شخصا پیشنهاد میکنم سعی کنید از قبل کار پیدا کنید و بعد اقدام کنید ولی در صورتی که در شرایط خاصی هستید، امکان پیدا کردن کار از اینجا هم هست.
- ~- آب لوله کشی تو شهر آشامیدنی نیست؟
+ خیر. اما مغازههای بسیاری بطریهای ۱۹ لیتری آب را با قیمتی کم (۱۴ لیر) درب واحد خانه به شما تحویل میدهند.
- – سربازی و اینکه بعدش به کجا میتونی بری (اگر توی فکر کشور دیگه ای هستی) و مدارکی که باید همرات باشه؟
+ در مورد سربازی اگر هماکنون مشمول هستید که احتمالا باید از طریق راههای غیر قانونی اقدام کنید که من سررشتهای ندارم. اما اگر هنوز معافیت تحصیلی دارید، میتوانید با گذاشتن وثیقهای به مبلغ ۳۰ میلیون تومان اقدام به اخذ مجوز خروج از کشور کنید و دیگر باز نگردید.
در مورد بعدش کجا میشود رفت هم که خیلی فرق خاصی با ایران ندارد. شما فقط اینجا اقامت دارید وگرنه همچنان شما شهروند ایران هستید و سختیهای آن با شما تا سالیان دراز همراه است. مدرک خاصی هم تا کنون برای من نیاز نشده.
- – اگه تو خارج کسی را نداشته باشیم کارمون خیلی سخت میشه؟
+ من راستش در ترکیه کسی را نمیشناختم و مشکل خاصی از این بابت نداشتم. امیدتون به خدا باشه. اون همیشه همراهمونه.
- – آقا اگر کار ریموت ایران را داشته باشیم، زندگی استانبول به صرفهتر هست؟
+ بستگی به مبلغ دارد ولی از اینجا شانس بیشتری برای پیدا کردن کارِ دورکاری در کشورهای توسعه یافتهتر و همراه با حقوق بیشتر وجود دارد.
- – میخام بیام ترکیه برای باز کردن حساب میتونی توضیح بدی مراحلش چی هست و چجوری میشه حساب باز کرد؟ چند روز باید اقامت تو ترکیه داشت؟ و هزینش چقد میشه؟
+ من یکی از دوستای خودم شب رسید؛ فردا صبح حساب باز کرد و عصرش به سمت ایران برگشت. تو شرایط قانونی احتمالا باید شعبهای که برات حساب باز کنه رو پیدا کنی و بعد حساب رو با توجه با مدارک مورد نیاز باز کنی. هزینهای هم نباید داشته باشه. اما اگه بخوای به کسی که این کارو برات میکنه بدی، دیگه مبلغش خیلی متغیره.
- – آقا اصل مدرکو چه کردی؟! ویزا کار ترکیه اصل مدرک رو نمیخواد؟ هر سال ویزای توریستی تضمینی تمدید میشه؟!
+ من مدارک رو بخاطر سربازی نمیتونستم از دانشگاه بگیرم و با ویزای توریستی اومدم. هیچ تضمینی تو تمدیدش نیست و قانونا هم تمدید نمیشه، اما بنظر میاد که دارن تمدید میکنن. کسی رو ندیدم تا حالا که نتونسته باشه ویزا توریستیش رو تمدید کنه.
هر سوالی داشتید، در دیدگاهها بپرسید و اگر بلد باشم، پاسخ خواهم داد.
برای شما آرزوی سفری امن و بیخطر دارم.
پانوشت بسیار کوچک: در این نوشته سعی کردم تا حد امکان زبانِ زیبا و شیرین فارسی را پاس بدارم و تا جایی که میشود بدون آسیب به خوانایی از واژگان فارسی استفاده کنم.
یکهو توییتت رو دیدم و اومدم شروع کردم به خوندن … چقدر زیبا نوشتی.
مهم ترین بخش برای من « سربازی و اینکه بعدش به کجا میتونی بری (اگر توی فکر کشور دیگه ای هستی) و مدارکی که باید همرات باشه؟» هست.
دوست دارم بیشتر بدونم چون از این لحاظ شرایط مشابه ای داریم.
و اینکه در حال حاضر با این شرایط سربازی رفتن به کشور سوم چطور هست؟ اطلاعی داری؟
قربونت. لطفا داری.
یه جواب کوچیک زیر همون نوشتم. سربازی هی مفهومیه که داخل ایران معنی داره و وقتی که از ایران خارج میشی، دیگه معنیش رو از دست میده. برای رفتن به کشورهای بعدی نباید محدود خاصی داشت باشی از اینجا (کما اینکه در بعضی از چیزها مثل وقت سفارت، اوضاع بهتر هم هست.)
مشتی هستی
خاکم سلطان.
سلام مرسی از بلاگ عالی شما 🙂
یه نکته ای که دیدم این بود که، در قسمت ویزا، خط آخر، اول خط “رو” تبدیل به “را” میتونه بشه.
سپاس بی کران 🙂
خیلی خوب بود، نگارش زیبایی بود و لذت بردم. موفق باشی
ارادتمندم. خوشحالم که دوست داشتید.
چقد خوب نوشتین .
ممنونم.
درباره این جمله “ولی از اینجا شانس بیشتری برای پیدا کردن کارِ دورکاری در کشورهای توسعه یافتهتر و همراه با حقوق بیشتر وجود دارد.”
میشه بیشتر توضیح بدید ؟ چون به هر حال با رفتن به ترکیه ملیت و شهروندی ما تغییری نمیکنه و هنوز همون ایرانی مفلوک هستیم و طبیعتا از این منظر کمکی به ما نمیشه
هیچ مشکلی در ایرانی بودن ما نیست. ما انتخاب نکردیم که ایران به دنیا بیایم. مشکل با اقامت ما در ایرانه. اینکه شما در ایران نباشی، دیگه نباید مشکلی برای شما ایجاد بشه.
من خودم در سایتهای مختلف با پاسپورت ایرانی و مدارک اقامتی در ترکیه، احراز هویت کردم.
بسیار زیبا نوشتی و خیلی به همچنین مطلبی نیاز داشتم واقعا سپاس.
به نظرم به کسایی مثل من که هیچ کس رو خارج از کشور ندارن خیلی کمک میکنه.
من مدتی هست که به فکر مهاجرت هستم و ترکیه رو به خاطر همین شرایطی که گفتید انتخاب کردم. من ۲۸ سالمه و برنامه نویسی اندروید انجام میدم و قصد دارم مهاجرت کنم تا اول بتونم حساب بانکی باز کنم و بعدش بتونم حساب ادسنس گوگل بسازم و از اون راه درامد کسب کنم.
فقط یه مشکلی که بود این بود که تا جایی که من جستجو کردم چند وقتی هست (حدود یک سال) که دیگه نمیشه بیشتر از یک سال اقامت از طریق اجاره و خرید خونه رو تمدید کرد. اگه ممکنه در این مورد بیشتر راهنمایی کنید. (آیا خودتون همچنان سالانه اقامتتون رو تمدید میکنید یا اینکه ویزای دیگه ای گرفتید)
و اینکه میشه رابط هایی که با دریافت هزینه تو کار مهاجرت بهتون کمک کردن رو (مثلا برای افتتاح حساب) به ما هم معرفی کنید و اگه خود شخص رو نمیتونید بگید فقط بگید چطور میشه این چنین افراد مطمئن رو پیدا کرد.
راستی آیا خودتون وقتی مهاجرت کردید ترکی بلد بودید؟
در مورد این چیزی که میگی درسته؛ گفته میشه که دیگه قانونا نمیشه تمدید کرد ولی کسی رو تا حالا ندیدم که نتونسته باشه تمدید کنه. همه دارن تمدید میکنن.
من خودمم اقامت سالانه گرفتم و سر سال تمدید میکنم.
در مورد رابط اگر بگردید بهراحتی پیدا میکنید. معمولا هتلدار ها میشناسن. این افراد مطمئن نیستن و کار باهاشون ریسکه. اگر ترجیح میدید که ریسک نکنید، خودتون میتونید این کارهارو انجام بدید.
خیر. من ترکی بلد نبودم/نیستم.
سلام اولا ممنون بابت مقاله و توضیحات ثانبا ۳۳۰۰ لیر برای اجاره زیاد نیست ؟
یعنی مثلا اونجا یکی ۶۰۰۰ لیر درآمد داشته باشه نصفش رو باید بده خونه؟
بستگی به محل سکونت و نوع خونه و خیلی چیزا، مبلغ میتونه بالا و پایین بشه. اجارههای خیلی سنگینتری هم هستن.
بستگی به سطح زندگی داره. حداقل حقوق اینجا کمتر از ۳۰۰۰ لیره. یعنی شما دوبرابر حداقل حقوق یه ترک ساکن اینجا حقوقته. احتمالا باید بتونی زندگی کنی.
سلام
ممنون که وقت گذاشتید و این متن رو آماده کردید. اطلاعات خیلی مفیدی بود.
یجایی از متن نوشته بودید که توی Airbnb اقامت داشتید. راهی هست که بشه از ایران Airbnb رو رزرو کنیم؟
سلام
خواهش میکنم.
نهایتا نیاز به تایید هویت با استفاده از کارت بانکی داری. فکر نمیکنم از ایران بشه. من خودم از کارت دوستام استفاده کردم.
سلام مجدد
ممنون
اگر حساب رو با کارت بانکی و شماره موبایل وریفای کنیم. بعدش دیگه مشکلی پیش نمیاد؟ منظورم اینه که نیاز به وریفای با کارت اقامت یا پاسپورت نداره؟ و اینکه پاسپورت ایرانی رو قبول می کنه؟
پاسپورت ایران رو که قبول میکنه ولی اگر اشتباه نکنم حتما نیاز به پرداخت داری.
من قصد مهاجرت به ترکیه رو دارم و خیلی این پستتون کمکم کرد فقط یه سوال دارم
برای اینکه پول بیارم ترکیه ۳ تا آپشن هست میخواستم ببینم کدوم بهتره به نظرتون:
۱. دلار نقد بیارم با خودم
۲. دلار رو از صرافی تو ایران به صرافی توی ترکیه توسط خانواده ام منتقل کنم و توی ترکیه دریافتش کنم
۳. بعضی افراد میگن میشه توی بعضی صرافیا کارت بانک ایران رو توی دستگاه پوز کشید و دلار یا لیر دریافت کرد.
ممنون از وقتی که میذارید 🙏🏻
برادر من خودم رفتم ترکیه هم نقد بردم هم کارت بانک کشیدم. تو استانبول تقریبا هر مغازه املاکی که دیدی ایرانی نوشته پشت شیشهش دستگاه پوز ایران داره و میتونی کارت بکشی لیر دریافت کنی
سلام ،برای رشته کامپیوتر سخت افزار و امنیت شبکه بازار کار در استانبول چطور هست؟ممنون از پاسخگویی شما
سلام
من متاسفانه خیلی اطلاعی ندارم. اگر تو سایتهایی مثل linkedin نگاه کنید احتمالا دستتون میاد که چقدر کار مورد نظرتون اینجا بازار داره.
ممنون از اینکه تجربیاتت رو با ما به اشتراک گذاشتی
من یک سوالی در مورد حساب بانکی دارم:
این پروسش چجوریه؟
تا اون جاییکه من میدونم بدون ویزا میشه ۳ ماه ترکیه موند
خب من بدون ویزا میتونم حساب بانکی داشته باشم؟
آسونترین راه برای داشتن حساب بانکی و این کارتهای مستر کارت و شاید پی پال رو میدونین چیه؟
خیلی ممنون
خواهش میکنم.
بله میتونی. اینجا حساب که باز کنی، کارت بانکی معتبر در تمام دنیا (ویزا کارت یا مسترکارت) بهتون میدن. نیازی به کیملیک برای باز کردن حساب هم ندارید. اگه بخواید حساب ارزی هم میتونید باز کنید.
پیپال تو ترکیه بسته است و قابل استغاده نیست.
چقدر خوب نوشتی و چقدر شاید با غروب کردن خورشید رو به روم ست شده بود
مهاجرت چیزیه که امون آدم رو میبره بس که بهش فکر میکنه
و همیشه تو ذهنم هست
و با اتفاق های افتاده شدید تر و جدی تر شده
مرسی از به اشتراک گذاری تجربیاتت
مرسی
سلام ممنون از مطلب خیلی خوبتون
ممکنه دوستتون رو معرفی کنید ازش چند تا سوال بپرسم درباره باز کردن حساب؟
و ممکنه تجربه خودتو تو باز کردن حساب رو بگید؟
و تجربه باز کردن حساب ادموب و گوگل پلی داشتید یا کسی میشناسید که داشته باشه؟
سپاس
سلام سجاد
خواهش میکنم.
راستش ترجیح میدم معرفی نکنم ولی زمانی که بیای اینجا، از هر هتلی که بپرسی دارن شماره یه شخصی رو و بهت میدن.
نه متاسفانه نداشتم.
پس تو هم رفتی
عجب …
سلام آقای جوادی وقتتون بخیر من پنج روزه که مهاجرت کردم توی شرکتی مشغول ب کار هستم و درگیر کار های اقامتم هستن ولی ی سوال دارم از شما جریان دورکاری چجوریه من سه تا زبان بلدم اگر بخوام برای کشوری دور کاری کنم ب چ صورته و سایتی هست ک بشه پیدا کرد از توش این شرایط و اینکه من شنیدم دیگه تمدید یکساله نمیکنن درسته؟؟
سلام
وقت شما هم بخیر. به سلامتی؛ امیدوارم که مسیر خوبی پیش روتون باشه.
در مورد اقامت من خیلی اطلاع ندارم؛ فقط میدونم دیگه مثل قدیم راحت نیست. اگه مهارتهاتون خوبه و به زبان انگلیسی هم مسلطید، شاید بخواید موقعیت های کاری در کشورهای اروپایی مثل هلند، آلمان، فنلاند، استونی و غیره رو هم در نظر بگیرید. مهاجرت به این کشورها در حال حاضر برای فعالان صنعت ما راحته. اگر قصد همچین کاری رو هم ندارید، میتونید از طریق سایتهای مختلفی مثل linkedin و upwork و freelancer دنبال کارهای ریموت باشید اما خب من مهاجرت به اون کشورهارو بیشتر میپسندم.
خیلی ممنونم از حرفاتون من اگر از ترکیه ثبت نام کنم توی این سایت ها و برگردم ایران مشکلی پیش میاد؟